دينادينا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

دنیای قشنگ ما دینا خانوم

پيام تسليت

السلام عليک يا فاطمة الزهراء السلام عليک يا سيدة نساء العالمين من الأولين و الآخرين السلام عليک ايتها الصديقة الشهيدة ...
5 ارديبهشت 1391

ده ماهگيت مبارك عزيزم

امشب چه ناز دانه گلی در چمن رسید  گویی بساط عیش مداوم به من رسید  نور ستاره ای در شب تولدش انگار که فرشته ای از ازل رسید ومن عاشقانه دهمين ماه تولدت را جشن ميگيرم ده ماه از تولد وزميني شدنت گذشت ومن به يمن چنين روزي سر بر سجده نهاده وخالق چون تويي را شكر ميگويم بار الهي سپاس كه چون فرشته اي را برمن عطا كردي ومن تا دنيا دنياست شاكر وسپاس گوي رحمانيت وكرمت هستم گل غنچه کرد و غنچه شکفت و خداوند  بهترین و زیباترین هدیه اش را به ماداد با آرزوی فرادهایی روشن براي دخترم،عزيزم،عمرم.......... ...
1 ارديبهشت 1391

بهترین غذاهای تکمیلی برای کودکان

غذاهای تکمیلی کودکان   شروع غذای کمکی باید با ساده‌ترین مواد غذایی باشد که در عین حال که انرژی لازم را دارد کمترین اثر آلرژنی را داشته باشد.     اگر در پایان 6 ماهگی غذای کمکی آغاز می‌شود بهتر است مادر مثلاً فرنی را با شیر خود درست کند و موادی که در آن استفاده می‌شود در درجه اول باید برنج باشد زیرا آلرژن بودن آن از هر ماده دیگری کمتر است.   دادن گندم را باید تا پایان 8 ماهگی به تأخیر انداخت. اگر شیر مادر کفاف ندهد می‌توان فرنی را با شیر پاستوریزه یا شیر گاو یا شیرهای مدت دار درست کرد.   بادام را نیز می‌توان آسیاب کرد تا دانه های آن قابل هضم باشد. می&zw...
1 ارديبهشت 1391

آموزش ساخت کلاه جشن تولد

مواد لازم :    مقوایی سفید یا رنگی / قیچی / چسب  مایع / ماژیک های رنگی یا نوار چسب های         ابتدا یک مقوای سفید یا رنگی بر می داریم. سپس مانند تصویر این قسمت از مقوا را قیچی می کنیم. مقوا را مانند شکل می پیچانیم. دو قسمت به هم رسیده را با چسب به هم می چسبانیم.   حالا می توانیم با کاغذهای رنگی ، برچسب های رنگی و یا عکس های رنگی کلاه تولد را قشنگتر کنیم. ...
1 ارديبهشت 1391

فرشته اي به نام مادر

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟ کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند. خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خوا...
30 فروردين 1391

نام گزاري شقايق به نام گل هميشه عاشق

شقایق گفت  با خنده ؛ نه تب دارم ، نه بیمارم اگر سرخم چنان آتش ، حدیث دیگری دارم  گلی بودم به صحرایی ، نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز ، نشان عشق و شیدایی       یکی از روزهایی ، که زمین تب دار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت ، تمام غنچه ها تشنه و من بی تاب و خشکیده ، تنم در آتشی می سوخت ز ره آمد یکی خسته ، به پایش خار بنشسته و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود ز آنچه زیر لب می گفت : شنیدم ، سخت شیدا بود نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش افتاده بود ، اما طبیبا...
25 فروردين 1391

دنياي دينا+عكس

خاطرات نوروز ديناي عزيزم سلام مادري.دختر نازم الهي قربونت برم كه هر چي بيشتر زمان ميگذره شيرين تر ميشي ومنم بيشتر عاشقت ميشم .امسال اولين نوروزي بود كه تو ،توي جمع عشقولانه ي  ما بودي (البته به جز پارسال كه تويه شمم ماماني خواباي طلايي ميديدي)روز اي اول كه به خونه ي اقا جون رفته بوديم غريبي ميكردي ونه بغل كسي ميرفتي ونه به كسي بوس ميدادي ،خلاصه برنامه ها داشتيم............شب اولي كه به كرمانشاه رسيديم خبردار شديم كه دايي فرهاد صاحب يه ني ني خوشمل وخواستنني مثل خودت شده .وبه همين خاطرم هنوز نرسيده به خونه بابايي ازم خواست كه فوري بريم بيمارستان وني ني شونو ببينيم ،واين طوري شد كه تو رو پيش علير ضا وفاطيما وخاله جوني جا گذاشتيم وخودمون ...
25 فروردين 1391