برای شیرینی زندگیم
باسلام امشب تصمیم گرفتم کمی هم بابایی واسه دخملش بنویسه
راست گفتن دختر باباییه دینا جون تاحدی به من علاقه داره وشیرین کاری میکنه
که مامانش حسودیش میشه.البته به نظرمن به خاطر اینه که مادرای مهربون
بیشترین وقت طول روز روباکوچولوهای عزیزشون میگذرونن ودراین مدت کلمات
امری زیادی رو به کار میبرن و وقتی بابایی رو میبینن احساس میکنن پدر
مهربون تره ومیتونن باهاش بازی کنن ومادرش میگه تو لوسش میکنی
.بگذریم
عسلم جدیدا از خودش آواهائی شبیه کلمه درمیاره وتمام زورشو میزنه که
حرف بزنه واسه همینم گاهی کلافه میشه.
دیناجون دوست داره بامن بشینه پای کامپیوتر ودودستی بزنه روکیبوردوحرف
اینم دینای بابایی که تازه وارد پنج ماهگی شده بود